چالش های عمده رهبران :

1- کارکنانی که در جای خوب کار می کنند فقط به خاطر خشنودی سازمان کار نمی کنند،

بلکه چه بسا در وهله اول

به خاطر خشنودی حرفه و شغل خود کار می کند.

امروزه آدمها کار را ابزار درک و رشد خود می دانند، ابزاری که شاید با وظیفه و تکلیف آنها ربطی نداشته باشد.

2- وجود شورای مدیریت به هیچ وجه به معنای سلب مسئولیت از مدیر اجرایی ارشد نیست.

فلسفه وجودی این شوراها تقسیم کار براساس تخصص و شایستگی است. با استفاده از این روش یعنی تقسیم کار،

قدرت مدیر چند برابر می شود.

3- رهبران علاوه بر تکلیف دشوار پی ریزی شورای کارآمد مدیریت، وظيفه خلق حال و هوا و فضای همکاری و همیاری را برعهده دارند.

افراد شورای مدیریت باید در تصمیم گیری ها علاوه بر استقلال، به میزان زیاد سهیم و شریک شوند.

4- ویژگی برجسته نسل ما تعهد به دگرگونی در اندیشه و کردار است. رهبران اجرایی باید مسئولیت پدید آوردن فضایی

را که زمینه ساز امنیت لازم برای آشنایی با فرآیند سازگاری است بپذیرند.

5- سازمان ها مانند انسان ها از بحران هویت رنج می برند. سازمان های جدید نسبت به مسئله هویت حساس هستند.

جهت گیری های حرفه ای و منطقه ای غالبا به فروپاشی،

کشمکش های درون گروهی و بازی قدرت می انجامد. در این حالت نبود هدف و رسالتی مشترک به خوبی احساس می شود.

6- از موضع رهبری، مقوله جان بخشی یعنی رویارویی رهبر با چالش ماقبل نهایی، یعنی رشد یا نابودی، کار دشوار رهبر

ایجاد فضای پرسش و پژوهش و نیز ایجاد امنیت روان شناختی و استخدامی برای تداوم به جریان نوسازی و بازنگری مجدد است.